رضا پهلوی در ادامه راه پدرانش

رضا پهلوی، روز گذشته در توییتر خود نوشت: ” به اسرائیل سفر خواهم کرد تا پیام صلح ایران را به اسرائیل و مردمش برسانم. من سفر خواهم کرد تا در خصوص بحران آب و سرمایه گذاری در ایران با مقامات سیاسی اسرائیل صحبت کنم و یاد بود هولوکاست را در این سفر گرامی خواهم داشت.”  نشریه اورشلیم پست همچنان بازدید پهلوی از باغ بهائیان، دیوار ندبه و دیگر اماکن مقدس بهائیان در اسرائیل را خبر داد.

” گیلا گامالیل” وزیر اطلاعات اسرائیل در مصاحبه با این نشریه گفت: ” ما میزبان پسر شاه سابق ایران خواهیم بود و از امروز به بازسازی روابط ایران و اسرائیل خواهیم پرداخت. ” رضا پهلوی طبق مصاحبه‌های خودش قرار است با موضوع “لزوم دموکراسی و پرهیز از دیکتاتور مآبی“، برای ساکنین سرزمین‌های اشغالی سخنرانی کند. این درحالی ست که پرچم‌دار سلطنت‌طلبی در ایران و تغییر حکومت از جمهوریت به نظام ارتجاعی شخص محور، فرزند ذکور محمدرضا شاه پهلوی است. او که در تمام این سال‌ها از مدافعین اسرائیل و سیاست‌های جنگ طلبانه‌اش بوده و پس از امضای معاهده قرن، خواهان تقویت همان استراتژی قدیمی اسرائیل؛ “نظریه پیرامونی” ست، پس از نا امیدی از سوی جبهه عربی و شکست مجدد این نظریه، به اسرائیل سفر خواهد کرد تا مراتب احترام قلبی خود و خانواده‌اش را به اسرائیل اعلام کند. عمق ارتباط استراتژیک رژیم صهیونیستی با نظام شاهنشاهی تا جایی پیشرفته بود که تقریبا داد و ستد میان این دو به شصت میلیون دلار رسید و این بدون فروش رایگان نفت به اسرائیل محاسبه شده است. پس از انقلاب، ایران در دیوان لاهه اسرائیل را به جرم مصادره نفت در زمان شاه محکوم کرد و اسرائیل از سوی دادگاه موظف به پرداخت یک میلیارد و یکصد میلیون دلار غرامت شد که از پرداخت آن سرباز زد.

نکته قابل تامل در خصوص خانواده پهلوی که می‌تواند تا حدود بسیاری اسرائیل را در انتخاب متحدین خود به تردید بکشاند این است که، رضا سوادکوهی که پس از قدرت گرفتن، ملت ایران او را به رضا شاه می‌شناسند پس از حمله متفقین به ایران علی‌رغم بی طرفی کشور، به دستور انگلستان از وطن خارج شد. “ پدر ایران نوین ” -به گفته دوست‌دارانش- ارتش یکپارچه و ملت بی‌پناه خود را در برابر اشغال‌گران انگلیسی و روس رها کرد. شاه وقت ایران، علی‌رغم علم بر ویژگی قومیتی ملت ایران که استقلال‌طلبی و ظلم ستیزی می‌باشد، مردم خود را در مخمصه خود ساخته کهنه سیاست‌مداران غرب تنها گذاشت و موجب نسل‌کشی بی‌سابقه توسط نیروهای ملکه انگلستان علیه ملت ایران شد. باید خاطر نشان کرد که خصلت ترک وطن و فرار از بحران‌ها نه فقط مربوط به رضا شاه بلکه مانند میراثی به پسرش، پهلوی دوم هم ارث رسید. جناب مستطاب به گفته همسر دومش ثریا که از گرمای شدید مرداد سال 32 به رامسر پناه برده بودند، درپی تلاش‌های مکرر برای حذف عنصر بیگانه‌ستیز و ملی گرای ایران، دکتر محمد مصدق، از سمت نخست‌وزیری، کشور را رها کرد. او که در رامسر خبر حمایت مردم از مصدق را شنید و متوجه شد ارتشبد زاهدی(نخست وزیر پیشنهادی پهلوی) فرار کرده است، به همراه همسر جوانش به بغداد و نهایتا در 26 مرداد به ایتالیا گریخت. در جریان شکست نهضت دکتر مصدق نهایتا در 30 مرداد 32 شاه به تاج و تختش بازگشت و در اولین اقدامش از عناصر اجنبی که حکومت را به او بازگردانده بودند، تجلیل کرد. به دستور او نیروهای ملی‌گرایی چون دکتر حسین فاطمی و سرگرد سخایی نیز دستگیر و اعدام شدند.

با بررسی پیشینه خاندان نو ظهور پهلوی، می‌توان نتیجه گرفت، این دودمان برای بلع قدرت، به دلیل نداشتن پایگاه اجتماعی در میان آحاد ملت ایران، ناگزیر به قدرت‌های بیگانه دست‌آویز می‌شوند رضا سوادکوهی برای تبدیل شدن به رضا شاه دامن ملکه انگلستان را چنگ زد، محمدرضا به عمو سام پناه آورد و نسل سوم این پدران گریز پا، اسرائیل را قوت قلب خود برای تشکیل شاهنشاهی دانسته است.

 

 

ادامه مطالب :

0 %

درصد این پست را پسندیدند.

0 نفر به این پست امتیاز داده اند.
امتیاز شما به این پست :

نظر خود را در مورد این پست بنویسید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *